به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از مرصاد نيوز، روز يکشنبه… سي ام آذر ماه سال ????… ?? فروند هواپيماي سياه پيکر، يلداي سرخ کوچه هاي کرمانشاه را رقم زدند.
يلدايي که سرخي اش نه از دانه ها انار که از خون ??? زن و کودک بي گناهي است که به جاي طعم هزار دانه هاي انار، زخم هزار تکه بمب هاي خوشه اي مجانين دست پرورده صدام و ايالات متحده را چشيدند.
ساعت ?? و سي دقيقه… خيابانهاي آزادي ، کوچه يخچال، ميدان شهيد گمنام، سبزه ميدان، چهار راه آباداني مسکن، کارخانه نساجي، هوانيروز، صالح آباد، کشمير، شريعتي، دلگشا، کسري، کوي فرهنگ، خيابان اشک تلخ، مدرس، بانک ملي، پادگان بروجردي، نواب و جلوخان
ساعت ?? و ?? دقيقه… محله هاي وکيل آقا، پل چوبي، لشگر، دبير اعظم، مصوري، فردوسي، ?? بهمن، جوانشير و چندين منطقه ديگر شهر…
بمباران هايي که ?? فروند هواپيماي صفر کيلومتر فرانسوي در هر دو مرحله و بيش از يک ساعت مشق سلامت راکت انداز هاي خوشه اي خود را در طولاني ترين شب سال بر سر يلداي کرمانشاه آزمايش کردند.
اتفاق دهشتناکي که کرمانشاه در اوج بي گناهي و مظلوميت و در چنين روزهايي آن را تجربه کرده است.
اما اينروزها گويي جنب و جوش کودکانه بچه هاي شهر را فراموش کرده ايم که در همين کوچه ها و با همين لهجه شيرين، سر و صدا به پا کرده بودند. بچه هايي که موج انفجار بمب هاي خوشه اي همه بساط کودکي هايشان را به هم ريخت.
??? نفر شهيد که يلدايشان با مرگ و خون پيوند خورد و ???? نفر مجروحي که اين شب ها با شنيدن نام يلدا و سرخي هايش فقط صحنه هاي جان دادن عزيزانشان را به ياد مي آورند.
معصوم علي ميرجاوه يکي از همان هزار نفر است.
او با اشاره به رويداد هاي روز ?? آذر ???? کرمانشاه، اظهار داشت: داشتم راديو را که از اخبار جبهه مي گفت گوش مي دادم، به صداهاي قطع و وصل شونده راديو عادت کرده بوديم. بايد گوشمان به صداي راديو بود تا از آژير قرمزي که انگار بخشي از زندگيمان شده بود با خبر مي شديم.
ميرجاوه گفت: باور کنيد صداي آژير آن روز را گويي که همين امروز است مي شنوم. باور نکردني است. وقتي بعد از چند دقيقه همه چيز تلي از خاکستر شد. انگار بمب ها درست روي خانه ها فرود مي آمد. من صحنه جان دادن همسرم را نديدم اما مي دانم چه کشيده است. پيکر از هم پاشيده اش را ديدم. باور کردني نيست.
وي ادامه داد: واقعا برايم باور کردني نيست. چند دقيقه قبل از من مي خواست که کمتر به راديو بچسبم. چند دقيقه بعد… همه اش به خودم مي گويم انشاالله درد زيادي نکشيده است. انشالله راحت جان داده است. اما واقعا اينگونه نيست او زخم هاي بدي برداشته بود.
وقتي اشکهاي معصوم علي که ?? سال سن دارد را مي بيني، وقتي از صحبت هاي دردناک او و حرف هايي که به خودش دلداري مي دهد که همسرش درد نکشيده است را مي شنوي حقيقتا غصه غريبي به قلبت نزديک مي شود.
غصه اي از ساده لوحي اين فعالان حقوق بشر که چرا براي اين همه درد و سنگيني بمب هاي خوشه اي و ميکروبي که بر سر هم زبانانشان فرود آورده اند احساس وظيفه نمي کنند. همين هايي که امروز شانه به شانه دوستشان مي پندارند.
غصه ات مي گيرد که چرا بايد در سال روز چنين جنايتي، عليه قرباني مظلوم حادثه هاي چند دهه اخير -ايران- قطع نامه حقوق بشري صادر کنند، بدون اينکه سري زده باشند به مزارها و قبوري که در شهرهايمان شمارش آنها از دست رفته است.
"بانو عزيزي" که او هم از جانبازان يلداي خونين کرمانشاه است به خبرنگار مرصاد گفت: حوالي ظهر بود که صداي آژير خطر و بعد هم غرش هواپيماها را در آسمان شنيديم.
عزيزي گفت: خداکند ديگر چنين روزهايي را نبينيم. ديوانه شدم وقتي جنازه خونين بچه هاي خواهرم را از زير آور در آورديم و ديدم که چطور موهايشان را خاک و خون گرفته است. ديوانه شدم وقتي تن و بدن نيمه جان برادرم را ديدم. وقتي فکرش را مي کنم که اين صحنه ها را در همين شهر و در همين کوچه ها ديدم برايم باور کردني نيست.
علي سهرابي از ديگر جانبازان اين حادثه است که به ظاهر سالم به نظر مي رسد اما وقتي جاي زخم ها و ترکش هاي بدنش را نشان داد و از ترکش کنار فکش که چه دردها را به او تحميل مي کند سخن گفت آنچه که به نظر رسيده بود، فراموش مي شد.
او مي گويد: غصه اي شده برايم مرگ مادرم. غصه دردناکي که اين بمباران ها نگذاشتند خستگي هاي مادرم از تنش بيرون برود. يادم هست که مي خواست براي برادرم آش پشت پا بپزد که به جبهه رفته بود. از کار خسته و در بسترش آرميده بود که براي هميشه آرام گرفت. غصه اي شده روي قلبم…
يکي از امدادگران هلال احمر که در بمباران شب يلدا وظيفه امداد رساني به حادثه ديدگان را بر عهده داشته است، به خبرنگار مرصاد گفت: آن شب به شکل معجزه آسايي همه نيروهاي مرکز ما تصميم گرفته بوديم که در محل کار بمانيم و شب يلدا را با هم باشيم.
ساسان محمدي اظهار داشت: روز عجيبي بود، در روزهاي قبل، از پيروزي هاي رزمندگان اسلام خبرهايي شنيده بوديم. يکي از همکاران ما گفت باز هم بمباران مي کنند. آنها هروقت در جبهه شکست بخورند عقده خود را بر سر خانه هاي مردم خالي خواهند کرد و متأسفانه اينگونه هم شد.
وي ادامه داد: خود من بالغ بر ??? نقطه از کوچه ها و محله ها را رفتم و به بيرون آوردن اجساد و نجات مصدومين کمک کردم. اما واقعا هرگز آن شب تلخ را فراموش نمي کنم.
محمدي تصريح کرد: هماهنگي خوبي آن زمان ميان نيروهاي هلال احمر بود چون تجربه اين حادثه ها را داشتيم و اين پيش زمينه در ذهن ما بود که ممکن است هر لحظه اتفاق خاصي بيافتند، بنابراين کاملا آماده بوديم.
وي با اشاره به بدترين صحنه اي که در آن روز ديده است گفت: يک صحنه برايم خيلي دردناک بود و آن زن جواني بود که در کوچه مورد اصابت ترکش قرار گرفته بود. او از نانوايي آماده بود و نان هاي آغوشش به خون آغشته شده بود. برايم خيلي دردناک بود و هيچگاه از ذهنم نخواهد رفت.
وي ادامه داد: اين صحنه را در محله جلوخان ديدم.
به هرحال بعيد است شهروندان کرمانشاهي خاطرات تلخي مثل بمباران پناهگاه پارک شيرين و بمباران شب يلداي کرمانشاه را فراموش کنند، اما واضح است اين وقايع و ظلم هاي تاريخي روا داشته شده در حق ملت مظلوم ايران بايد بازگو شود تا نتوانند با سوء استفاده از واژه هاي عاريه اي مثل حقوق بشر اذهان نسل جديد را به بازي بگيرند.
يکي از پيشکسوتان عرصه دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار مرصاد اظهار داشت: استان کرمانشاه بيش از هزار و ??? بار طعم حملات ددمنشانه رژيم صدام به عنوان دست پرورده آمريکا و غرب را چشيده است.
سردار عبدالله ويسي ادامه داد: بخشي از ? هزار و ??? شهيدي را که اين استان به اسلام و انقلاب تقديم کرده است را شهداي بمباران ها تشکيل مي دهند که عمده آنها زنان و کودکان بي دفاعي بودند که اين جنايت در حق آنها اتفاق مي افتاد.
وي ادامه داد: ازجمله وحشيانه ترين اين بمباران ها، حمله به پناهگاه پارک شيرين بود که جمعي از زنان و بچه ها در آن پناه گرفته بودند. اين اتفاق يکي از دردناکترين حادثه هاي دوران دفاع مقدس در کرمانشاه است که بمب از لوله دودکش وارد پناهگاه مي شود.
ويسي تصريح کرد: شدت و موج انفجار به حدي بود که وقتي وارد پناهگاه مي شدي تعدادي از جسد ها به سقف چسبيده و در لابه لاي ديوار هاي سقف گير کرده بودند.
وي با اشاره به بمباران خوشه اي شب يلداي کرمانشاه ادامه داد: اين حمله نيز فوق العاده دردناک بود. موضوعي که نمي توان از کنار ??? شهيد آن گذشت و آن را فراموش کرد.
مديرکل سابق حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس استان کرمانشاه گفت: خسارت هاي جنگ تحميلي به مردم و استان کرمانشاه بسيار زياد بود اما در کنار اين خسارات بزرگ، هيچگاه مردم کرمانشاه از آرمانها و ارزش هاي انقلاب اسلامي کوتاه نيامدند.
وي در پايان تصريح کرد: در دوران دفاع مقدس و در کرمانشاه، کرد و فارس و شيعه و سني و اهل حق، همه و همه هدفي جز راندن دشمن از خاک خود نداشتند و سرفرازانه تا لحظه آخر ايستادند و مقاومت کردند.
گزارش:مسلم معين